در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، با افزایش دستمزدها، استاندارد زندگی بالا رفته است. اما هنوز هم فقر زیادی وجود دارد. با این حال زندگی اکثر افراد بهتر از گذشته است. در گذشته نه چندان دور هر کودک به طور متوسط یک جفت کفش داشت. اگر خانوداه ای رفاه کافی داشت کودک یک جفت صندل نو برای تابستان و یک جفت کفش زمستانی هم داشت. کفش ها را به دقت واکس میزدند و از آنها مواظبت می کردند تا در حد امکان از آنها استفاده کنند.

اما امروز به علت وجود کارخانه ها و توسعه، ما یحتاج مادی هر روز ارزن تر در دسترس قرار می گیرد. می توانید چند جفت کفش بخرید در حالیکه هنوز یک جفت پا دارید. دیگر کفش داشتن، مخصوصا تعداد آن، لذت آور نیست. دیگر خرید کفش نو آنچنان هیجان آور نیست.

مجله ها، تلویزیون و رسانه ها، مردم را با تصاویر زندگی اشرافی افراد مشهور که بسیار فراتر از در آمد فردی متوسط است، بمباران می کند. در گذشته چنین نمایش ثروتی ممکن بود مبتذل به نظر آید. اکنون افراد تلاش می کنند مانند اشخاص مشهور از زندگی لذت ببرند. به همین دلیل احساس ناتوانی و نامیدی و افسردگی می کنند. برای رسیدن به آن لذت ها، مردم دست به کارهای زیاد و طولانی می زنن دو از لذت های عادی هم خود را محروم می کنند. در هنگام اوقات فراغت قبض ها را پرداخت می کند و ...

تحقیقات نشان می دهد کار سخت زمانی مطلوب است که شما توانایی هایتان را در جهت مثبت استفاده کنید. دارایی هر چه بیشتر الزاما شادی بیشتری به همراه نخواهد داشت. این تجربه طیفی از مسائل مختلف؛ از برنده شدن در قرعه کشی، تا معلول شدن بررسی شده است. تاثیر اولیه رویداد هرچه باشد،رضایت شما از زندگی به همان میزانی که قبل از آن رویداد تجربه می کردید، بر می گردد.

ادامه دارد...